نویسنده: ابوالقاسم حسینی




 

فقهای اسلام قاعده ای را تحت عنوان قاعده «المیسور» در مواردی که به علتهای مختلف انجام وظیفه و تکلیف برای فرد ممکن نیست، به کار می برند. طبق این قاعده، در صورتی که فرد نتواند دستورات الهی را آن چنان که باید بر طبق ضوابط اسلامی انجام دهد، موجب سقوط کامل تکلیف نمی گردد؛ بلکه او موظف است با توجه به شرایط پیش آمده، نهایت کوشش خود را برای انجام تکلیف تا سر حد توانایی به کار برد و تکلیف بطور کامل ساقط نمی شود. به عنوان مثال فردی که لباسی برای ستر عورت ندارد، باید طبق دستور اختصاصی بدون لباس نماز خود را به جای آورد و یا اگر قادر نیست به روش عادی نماز را ایستاده بخواند، باید نشسته، خوابیده و یا حتی با اشاره نماز را بر پای دارد. در صورتی که لباس او نجس است و قادر به پاک کردن آن نیست، می تواند در لباس نجس نماز واجب خود را بخواند و احتیاج به اعاده آن نیست، ولی به هر صورت نماز ساقط نمی شود.
دستورالعملهایی که این قاعده از آنها استخراج شده است آموزشهایی هستند که از پیامبر (ص) به صورت زیر صادر شده اند:
«هر گاه شما را به کاری امر نمودم به هر مقدار که توانستید آنرا انجام دهید و اگر از کاری نهی نمودم آنرا ترک نمایید (1)». همچنین دو دستورالعمل از علی علیه السلام در این مورد صادر شده که مقدار ممکن تکلیف به واسطه جنبه های مشکل آن ساقط نمی گردد.(2) و کاری را که نتوان به طور کامل انجام داد نباید یکسره آنرا رها کرد.(3) در قرآن مجید در سه سوره متفاوت دستورالعمل زیر آمده است: فاتقوا الله ما استطعتم. یعنی به میزان استطاعتی که دارید از خدا بترسید.(4) علاّمه طباطبائی در تفسیر مفهوم فوق چنین بیان می نماید که به مقدار استطاعت از خداوند بترسید و ذره ای از آن مقدار را از تقوا و ترس از خدا کوتاه نیایید. علاّمه آیات فوق را دارای مدلول مشابهی با آیه اتقوالله حق تقاته: از خداند آنچنان که باید بترسید، می داند.
محقق فوق از اینکه آیه فوق چنین معنا شود: هر چه توانستید رعایت تقوی را بکنید و هر مقدار که نتوانستید تقوی را رها کنید، مخالفت می نماید و استدلال می کند به حکم آیه و لاتحملنا ما لا طاقة لنابه، خداوند به بیش از میزان طاقت از ما نخواسته است. علاّمه اختلاف دو آیه فوق را به این صورت می داند که در آیه اول بر کمیت تأکید شده است. یعنی تقوای شما باید همه مواردی را که در سعه و قدرت شماست، فرابگیرد و در دومی دستور می دهد تقوای شما در همه موارد متصف به حقیقت باشد و تقوای صوری و ظاهری نباشد.(5)
اصل فوق کاملاً عقلانی است و نشان می دهد که انسان همواره باید از تمامی امکانات خود برای انجام تکلیف استفاده نماید. ولی چنانچه به هر علت، کاهشی در نیروهای او پدید آید نباید دچار افسردگی گردد و یا با این بهانه که چون نمی تواند تکلیف خود را بطور کامل انجام دهد از انجام وظیفه شانه خالی کند.
التزام به این اصل می تواند مانع بروز اضطراب به هنگام بروز بیماریهای مختلف و کمبودهای اقتصادی باشد. در این موارد با توجه به اینکه فرد نمی تواند تمام کارهایی را که در حال سلامت و رفاه اقتصادی انجام می داد ادامه دهد، چنانچه خوب برنامه ریزی کند می تواند و باید تکالیف خود را بر حسب موقعیت فعلی و در حالی که تمام نیروها و امکانات موجود را به کار می برد انجام دهد. ممکن است او نتواند نماز را به شکل عادی خود بخواند ولی باید توجه کند که عوامل پیدایش این موقعیت در بیشتر موارد خارج از اراده او بوده است. در حقیقت، موقعیت جدید، خود امتحان جدیدی است و او باید خود را با وضع موجود تطبیق دهد. فردی که قبلاً ثروتمند بوده است و احتمالاً توفیق انجام کمکهای اجتماعی را داشته است، چنانچه به علت تغییرات اجتماعی و اقتصادی دچار بی چیزی شود، در موقعیت جدید نیز با توجه به وضع موجود می تواند و باید خدماتی را انجام دهد و با این عذر که چون این خدمات با مقایسه با خدمات قبلی او ناچیز هستند، نباید از انجام آنها شانه خالی کند.
در روان درمانی نیز دقیقاً باید از اصل فوق کمک گرفت و در مواردی که فرد به علت پیدایش یک موقعیت جدید که با کمبود مالی و یا بیماری همراه است دچار اضطراب یا افسردگی شدید شده است باید سعی کرد که با ایجاد تطابق با وضع جدید، اضطراب و افسردگی او را کاهش داد. در حقیقت پیام اصل فوق انعطاف پذیری است که در برنامه ریزی زندگی سالم کمک مؤثری می نماید.
در تربیت نیز مربی باید توجه نماید که دستیابی به درجات مختلف رشد به میزان ظرفیت و استعداد افراد بستگی دارد و اهداف تربیت را با امکانات مختلف بدنی روانی و اجتماعی تطبیق دهد. بدیهی است در صورتی که این برنامه ریزی به خوبی و واقع بینانه انجام شود، هیچ گاه مربی احساس شکست نخواهد نمود.
در مدیریت نیز برنامه ریزی براساس امکانات موجود و به میزان ظرفیت افراد تحت پوشش، یک نیاز قطعی است و هیچ گاه نباید اهداف بلندپروازانه را حتی اگر مورد نیاز قطعی باشند، بدون توجه به امکانات واقعی مطرح ساخت. زیرا در این صورت هم خشم خداوند و هم خشم جامعه برانگیخته خواهد شد. خداوند در آیات 3ــ2 سوره صف چنین می فرماید: یا ایها الذین آمنوا لم تقولون مالا تفعلون، کبر مقتا عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون. ای کسانی که ایمان آورده اید، چرا چیزی را می گویید که آنرا انجام نمی دهید. چنانچه چیزی بگویید و به آن عمل نکنید، مورد خشم خداوند خواهید بود.
احتمالاً یکی از مصادیق آیه فوق عدم ارزیابی واقع بینانه امکانات است که در نتیجه فرد قولی بدهد که نتواند به آن عمل نماید.

پی نوشت ها :

1- عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم: اذا امرتکم بشیء فاتوا منه ما استطعتم و اذا نهیتکم عن شیء فدعوه (ترجمه در متن).
2- عن علی علیه السلام المیسور لا یسقط بالمعسور (ترجمه در متن).
3- عن علی علیه السلام: ما لا یدرک کله لا یترک (ترجمه در متن) مأخذ شماره های 1 و 3 حجه الاسلام ناصر مکارم شیرازی: القواعد الفقیه جزء سوم 184-169.
4- سوره تغابن (64) آیه 16، سوره آل عمران (3) آیه 102، سوره بقره (2) آیه 286.
5- المیزان ، ج38، ص 264.

منبع :حسینی، ابوالقاسم، (1378)، اصول بهداشت روانی: بررسی مقدماتی اصول بهداشت روانی، روان درمانی و برنامه ریزی در مکتب اسلام، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، شرکت به نشر